سلام.جلد دوم داستان رو براتون اووردم.

در جلد قبل واندا وریون با کمک هم تونستند یسا رو شکست بدنولی این بار به دنیای پونی ها میروندینی چه چیزی انتظار این دو دوست را می کشد.

 

بعد از شکست یسا دروازه ای باز شد و ان دو از دروازه عبور کردند.و به جایی رسیدند که کاملا برای ریون نا اشنا بود اما واندا انجا را کاملا میشناخت.

از دروازه که گذشتند جلوی گروهی از دختران در امدندهمه انها از دیدن واندا تعجب کردند و با خوشحالی فریاد زدند:واندا.

سپس یکی از انها که میوهای صورتی داشت پرید بغل واندا .بقیه هم دور واندا جمع شدند.یکی که موهای بنفش داشت گفت:خوشحالیم که یسا رو شکست دادی و برگشتی.همه ما نگرانت بودیم.

واندا تعجب کرد و گفت:شماها از کجا می دونید من اون موقع توی اکواستریا بودم.

پیکی دیگر از دختران که موهای زرد و قرمز داشت گفت توایلایت از ائنجا بهمون گفت

دوباره دختری که موهای بنفش داشت گفت:ببخشید حرفتون رو قطع می کنم.ولی می تونم بپرسم ایشون کیه.

-بچه ها این دوست جدیدمه.ریون

ناگهان دختری که موهای صورتی داشت گوشه ای از شنل ریون را گرفت و دور خودش پیچاند و گفت:اووو عجب شنلیچقدر باحاللللههه.

سپس شنلش را رها کرد و امد جلوی ریون و گفت:تو شیرینی خامه ای دوست داری یا خشک.

-خوب من.

اما قبل از اینکه ریون جواب بدهد سریع گفت:من هر دو رو.

واندا با خنده گفت:بس کن پینکی سرشو بردی

واندا سمت ریون رفت و شروع به معرفی کردن دختران کرد و نوبت به نوبت به هر یک اشاره میکرد و گفت:ریون اینا پینکی پای اپل جک رینبودش فلاترشای ریتی سانست شیمر و توایلایت هستن.

ریون رو به واندا کرد و گفت :اینا که شبیه همون پونیان.

واندا:درسته اما با این تفاوت که انسان هستن.و از هر پونی ی ورزن انسانی هم وجود داره.

که ناگهان پینکی پرید وسظط حرف و گفت:خیل خوب بسهامشب همتون خونه من میاین.

 

خانه پینکی جای قشنگی بود و همه دختران در ان شاد بودند.

رینبو اپل در حال بازی ویدیویی بودند.

پینکی داشت با لب تابش کار می کرد

توایلایت در حال کتاب خواندن بود.

واندا و ریتی و سانست داشتند عکس مینداختند.

فلاترشای هم داشت با اسپایک بازی می کرد.

ریون هم داشت به اتفاقات ان روز فکر می کرد.

 

ادامه دارد.

جلد دوم داستان واندا و ریون

واندا ,ریون ,رو ,پینکی ,هم ,موهای ,و گفت ,که موهای ,کرد و ,می کرد ,داشت گفت

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ما تمام نمی شویم ! سرای حلمی تاریکی مطلق sheykhbenyamin محمدغفوررئیسیان ™ فروشگاه اینترنتی قاصدک طلایی فروشگاه اینترنتی قاصدک طلایی پرسش مهر- واگویه های نوین در مدیریت آموزش و پرورش شهید محمد مهدی لطفی نیاسر